سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]
خسته از کویر
درباره



خسته از کویر

وضعیت من در یاهـو
مهدی صالحی
خدایا یاریم ده تا دلم را شعله ور ،شجاع و بی قرار نگه دارم. در دلم همه ی آشوب ها و تضاد ها و غم ها و شادی های زندگی را احساس کنم و بکوشم تا آنها را مطیع آهنگی برتر سازم ، برتر از آهنگ عقل ، و حماسی تر از آهنگ دل
آهنگ وبلاگ

 

موضوع بحث این هفته مسیحیت اختصاص به بحث شریعت و اخلاق و رابطه بین این دو داشت. ادبیات عهد قدیم و عهد جدید را باید در اختلاف نظر در مورد اخلاق محوری یا شریعت محوری دانست. یهودیت به شدت شریعت محور و مسیحیت اخلاق محور است.

عیسی (ع) فریسیان را به ظاهرگرایی در دین و غفلت از اصول متهم می کند و در واقع می خواهد گوشزد کند که حقوق خلق بسیار مهم تر از حقوق تکلیفی خداست.

با خودم فکر می کردم حرفهای عیسی چقدر در زندگی امروز ما نمود دارد . تو دین ما هم که دستورات فقهی مطرح می شه در کنارش شروطی را برای قبولیش می گذاره . اخلاص ، دوری از ریا و..

کم نیستند افرادی که سالها ذهنشون مشغوله که صاد اهدنا الصراط المستقیم را از مخرجش ادا کردند یا نه و از درک کمترین اثر و فلسفه انجام این عبادات عاجزند.

معتقد به غفلت از شریعت نیستم اما شریعت بدون اخلاق واقعا خیانت به دین است . بعضی اوقات برمی خوریم به افرادی که می گویند این مساله اخلاقا درست نیست اما شرعا مشکلی نداره و یک جورایی توجیه می کنند که مرتکب خلافی نشدند یعنی اینکه اخلاق رتبه پایین تری نسبت به شریعت داره که قطعا درست نیست.

حدیثی منسوب به مولا علی (ع) را دیدم که بی ارتباط به این بحث نیست .

اگر زمانی پیر فرتوتی را دست گرفتی و زندگی اش را گرمی بخشیدی، اگر روزی یتیم بچه ای را گریان یافتی و به سویش شتافتی تا اشک از گلبرگ گونه اش بزدائی، اگر ساعتی توقف کردی تا کاروان زندگی دیگری سرعت گیرد، اگر دقیقه ای به خاطر از پا افتاده ای زانو به زمین نهادی و او را تکیه گاه گشتی و بالاخره اگر لحظه ای غمگین شدی بخاطر از دست رفتن شادی دیگری، آنگاه خوشحال باش که رهرو راه حقیقتی. آنگاه لبخند بزن که تو یک انسان واقعی هستی. انگاه شاد زندگی کن که شادی تو یک شادی حقیقی است. 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی صالحی 90/1/27:: 11:0 عصر     |     () نظر